۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

چه وقت تو ميشوي همه



کلا این اقا یا خانم و سیاست چیزه خیلی نا جور و جیزی است .از اهالی آن که باشی هر چیزی برایت ممکن است ،هر بلایی.

میتوانی باردار باشی و توسط افرادی کاملا ناشناس به ناکجا منتقل شوی.

میتوانی روحانی باشی و باز هم ناشناس جانها بیایند سراغت .

میتوانی از کار افتاده باشی و باز دست از سر در حال کچل شدنت بر ندارند.

قلم به دست هم که بوده باشی دیگر فبها ،بهترين سوژه برای انواع حمله خواهی بود از طرف همان دوستان گرامی .

البته چیزی که عیان است این است که اتفاقات فوق فقط شامل عده ای از این سیاست پیشگان با گرایشات انحرافی پیش خواهد امد

وگرنه شرایطی هم هست که اگر ظاهرت کمی به همان ناشناسهای فوق شبیه باشد به خوبی میتوانی تمام عقده های حقارت چندین و چند ساله ات را یکهو بر سر یک عده منحرف خالی کنی و بعد هم تشویق شوی .

میتوانی به هر جا که دلت خواست و هر کس که خوشت نیامد حمله کنی ،چه نماز باشد چه عمامه به سری کهنه کار . اینجا تویی که تصمیم میگیری .اینجا تو مرکز هر عملی .

کمی که مقامت برود بالاتر میتوانی تشخیص دهی چه کسی مسلمان است و چه کسی نیست؟

برای چه کسی باید عزای عمومی راه انداخت برای چه کسی نه .

چه کسی را میتوان کشت چه کسی را نه .

باور کن همان قدر مهم خواهی شد.

+ کاکتوس ; ٧:٥٥ ‎ب.ظ ; ۱۳۸۸/٤/٢٧

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من دوست ندارم كسي باشم كه هيچي رو نبينم جز خودم...
خدا رو شكر كه كسي نيستم!