این روزاها دستم داره میگرده دنبال هر چی که بکشتم بالا.
درست مثل یک دستگیره که آدم بهش آویزون میشه و تمام وزنش رو میندازه روش و با قیافه ای حق به جانب میخواد خودش رو بکشه بالا.
فکرمیکنم اون دستگیره ای که میخوام سفت بگیرمش معنویته . بیشتر از همیشه.
یک ایمان بی چون و چرا به چیزی فرا زمینی، بدون کلمه ای سوال با ایمان به یک نیروی قوی تر از همه.
این روزها زیاد سراغ قران میرم بازش میکنم و لذت میبرم.
این بار نه با نگاه انتقادی و بدون سوال وجواب .
انجیل رو ورق میزنم و آرامش میگیرم.
تسبیح های که بیش از اندازه بهشون وابستگی عاطفی دارم رو میگیرم دستم و زیر لب زمزمه میکنم و از دیدن رنگهاشون احساس سرخوشی میکنم.
پ.ن:
1.دوست ندارم این جمله رو بشنوم که از برکات ماه رمضونه و تاثیرش و اینا .
پ.ن:
2.شنیدم رهبر از گسترش رشته علوم انسانی احساس نگرانی عمیق کردن و نگرانن که دانشجوهای این رشته دچار شک نشن .( به زبون خودمون میشه میترسه چشم و گوش شون باز شه )
پ.ن:
3. آپ کردن از کافی نت یک حال ِ دیگه داره ها.