۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

مرد تلخ دوست داشتني



بی بی سی فارسی امروز مصاحبه ای داشت با ابراهیم گلستان.

نویسنده و فیلم سازی که من عاشقشم.عاشق صراحت و رک بودنش. حررف هاش .خنده های تمسخر آمیز و توپیدانش و البته نوشته ها و نثراون .(فیلم هاش رو گیر نیاوردم )

مصاحبه کوتاه بود و مصاحبه گر بهنود دوست داشتنی با استرس های مخصوص به خودش در مقابل گلستان در اول مصاحبه که به شدت معذب روی صندلی نا اروم بود

سوال ها اول جنبه عمومی داشت و شناخت کلی اما بعد به نیما و شعرای بعد و قبل کشیده شد و سوال شجاعانه بهنود که پرسید:

چرا نمیگی فروغ ؟ چرا اسم فروغ رو نمیبری؟

سوالی که انتظارش نمیرفت و گلستان برای دقایقی کنترل از دست داد و بغض کرد و نا خود اگاه اختیار کلام و حرکاتش رو از دست داد.

صحنه ای که فکر نمیکنم هیچ وقت از خاطرم پاک شه اون بغض بعد از 43 سال و برق اشک تو چشمهای فردی که با بی رحمی با همه روبه رو میشه.

گرچه وقتی چند دقیقه بعد بهنود با صراحت بیشتر در مورد مرگ فروغ و کاوه پرسید و از اون به عنوان 2 تراژدی مهم زندگی ش نام برد گلستان با تندی از پاسخ دادن مثل همه بارهای قبل طفره رفت .

گلستان این مرد تلخ دوست داشتنی این بار هم درخشید .

۸ نظر:

نوشي گفت...

جريان چيه كاكتوس ؟

چرا اومدي اينجا ؟

واقعا ميخوان بلاگارو حذف كنن ؟

ارههههههههههههههه

زودي خبرشو بهم بده !! كپ كردم

Mrs.ZigzaG گفت...

روح فروغ شاد. این زنی که به تمام معنا زن بود. فروغ...

نقشی گفت...

سلام کاکتوس
من در باره گستان موضع گیری خاصی دارم خیلی خودخواه می بینمش و البته روز گار بروبرو تماموکمالی هم برای خودش داشته هنوز هم نسلهاش از خوشتیپیاش اینها حرف می زنند. اما اینکه فروغ یک چهارراه بالاتر از خانه او و بعد از ملاقاتی تلخ تصادف کنه . من را قلقک می ده شدید.
بهنود هم که عشقمه یعنی عشق ها هاشق خرف زدن و نوشتنش هستم.
راستی کاکتوس من این رنگ را دوست دارم.
کاکتوس با توجه به نامت رفتی خانه آنطرفی ها بغلشون کن سفت تمام تیغ ریزات فرو بره بهشون.
شاد باشی
خوب اینجا هویت گوگلی ام را می بینی.
من نقش و نگارم بیداری خوابهای بیست وچهار ساعته.

نقشی گفت...

کاکتوس این های لایت نوشته هات مال لینکها خیلی به رنگ زمینه نزدیک است من کلا نمی بینم.

ناجي گفت...

سلام.من در مورد ترك بلاگفا و... يه مطلب نوشتم.يه سر يزن لطفاً

خاکستر گفت...

سلام دوست من شما را لینک کردم
به امید آزادی سبز...

کاکتوس گفت...

زیگزاک:
زنی که زن بود و زن موند و به زن بودنش افتخار کرد . عجیبه ها نه؟

کاکتوس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.