۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

حرف نگفته



باز هم دلم حرف ميخواد و دو گوش شنوا .
احساساتم ،افكارم ،جايي تو سرم جمع شدن و دارن فشارش ميدن .
ديگه جا كم آوردم ميخوام بريزم شون بيرون ،يا كسي رو شريك كنم.
يك عالمه حرف مونده تو گلوم .ميترسم ناچار بشم فرياد بزنم يا به دنبال هر گوشي برم و توش زمزمه كنم.
پ.ن:عبداالعزيز حكيم معروف به (عدي حكيم) در گذشت.

۱ نظر:

ماه مون گفت...

از خدا می خوام محرمترینش رو سراغت بفرسته مهسا جان