به خاطر ي مشكلاتي كه تو بلاگر باهاش مواجه ششدم دوباره برگشتم سر جام .همون كاكتوس قبلي
اين
اين
به ناخونهاي بلندش كه به دقت لاك خورده اند نگاه ميكند .
شالش را صاف وصوف ميكند و زير لب مي گويد . خوب شد اين را قرض گرفتم به رنگ لبها و ناخن هايم خوب مي آيد .و در دل ميگويد :
بالاخره نوبت من هم رسيد .
به ساعتش با بند قهوه اي رنگ و رو رفته نگاه ميكند بعد به سرعت آن را زير آستين مانتوي سياه و سفيدش پنهان ميكند و دوباره در دل آفريني حواله خود ميكند و فكر ميكند :
زرنگي يعني اين . خوب نونم تو روغن افتاده .
.
.
.
پسرك 206 عاريه اي را با دقت كامل جلوي در پارك ميكند.
خودش را براي آخرين بار در آينه ماشين بر انداز ميكند و تحسيني به دنبالش :
-چي بوديم و خبر نداشتيم .
با طمانينه از در ماشين خارج ميشود و به سمت در شيشه اي قدم بر ميدارد و زير لب ميگويد :
_چه لقمه چرب و نرمي . نونم تو روغنه.